شايعهپراكنان باهوش!
هميشه مقابله و مواجهه با اين شايعات كار آساني نيست. گاهي ميتوان مدارك و ادعاهاي آنها را نقد كرد. مثلا زماني كه گفته ميشود همه سيارات در روز خاصي در يك راستا قرار ميگيرند، ميتوان نقشه مدار سيارات و وضعيت آنها را به مردم نشان داد و توضيح داد كه اين اتفاق نميافتد و اگر هم بيفتد برآيند نيروي گرانشي وارد بر زمين چقدر ميشود و اين تاثير چقدر اندك و قابل صرف نظر در مقابل مثلا گرانش فقط ماه كه در نزديك ما قرار دارد، است. يا مثلا اگر به شما بگويند تغيير قطبين مغناطيسي عامل تغييرات بزرگ و نابودي زمين است ميتوان به آنها شواهد مربوط به تغيير قطبين مغناطيسي زمين در طول تاريخ را نشان داد و اشاره كرد اين پديده تازه و عجيبي نيست و زمين بارها آن را تجربه كرده است و تاثيرات آن مشخص و قابل بررسي است و ارتباطي با ادعاي مطرح شده ندارد.گاهي اوقات شايعهپردازان براي نفوذ در اذهان مردم، از توصيه و ضربالمثلي قديمي پيروي ميكنند كه اگر ميخواهيد دروغي بگوييد كه همه باور كنند، بايد دروغتان تا حد امكان بزرگ باشد. در اين مورد خاص بحث كردن و صحبت كردن درباره اين ادعا دشوارتر است چون اصولا حرف معني داري ارائه نشده است. نمونه اخيري كه مردم با آن مواجهند از اين دسته است.
سه شبانهروز تاريكي
اگر كاربر شبكههاي اجتماعي بوده يا وبلاگهاي مختلف داخلي و خارجي را ديده باشيد يا مخاطب ايميلهاي عمومي باشيد، حتما با اين خبر مواجه شدهايد كه قرار است زمين به مدت سه روز در خاموشي فرو برود. روايتهاي مختلفي از اين داستان منتشر شده است. يكي از عموميترين اين موارد را در ادامه ميبينيد:
نكته: شايعاتي مثل خاموشي سه روزه جهان ظاهري هيجان انگيز دارد، اما موضوعات علمي مثل طوفانهاي سهمگين، آتشفشانهاي خروشان و ناشناختههاي اعماق درياها به مراتب جالبترند و ميتوانند جايگزين فريبندگي ظاهري خرافات شوند
«دانشمندان ناسا، خاموشي در كل كره زمين به مدت سه روز از تاريخ 23 دسامبر 2012 را پيشبيني كردهاند. اين پايان جهان نيست، اين همترازي جهان، جايي كه خورشيد و زمين براي اولين بار همتراز ميشوند. زمين از وضعيت كنوني كه بعد سوم است به بعد صفر تغيير كرده و سپس به بعد چهارم تغيير ميکند. در اين گذار جهان با تغيير بزرگي روبهرو ميشود و ما يك جهان جديدي را خواهيم ديد. پيشبيني شده است اين سه روز تاريكي در روزهاي 23، 24، 25 دسامبر 2012 (سوم تا پنجم دي 91) اتفاق ميافتد، حفظ آرامش، كنار يكديگر بودن، مناجات و خواب در اين سه روز بهترين كار است و آنهايي كه بعد از اين واقعه زنده ميماند با يك جهان نوين روبهرو خواهند شد. خطري كه شما را تهديد ميكند اين است كه در اثر هراس از اين رويداد دچار حادثه شده و از بين برويد. مقامات نميخواهند به دليل توسعه وحشت عمومي اين موضوع را عمومي كنند.»برخلاف نمونههايي كه قبلا اشاره شد، اين داستان تنها بر مبناي دروغهاي شاخدار و حرفهاي بيمعني بنا شده است. به طور خلاصه در اين متن اين ادعاها مطرح ميشود:
1ـ ناسا و دانشمندان آن اين موضوع را پيشبيني كرده است
2ـ خورشيد و زمين براي اولين بار همتراز ميشوند
3ـ زمين از بعد سه روز به بعد صفر و بعد به بعد چهار ميرود
4ـ در نتيجه زمين (يا جهان؟) سه روز خاموش ميشوند
در اين خصوص مساله تنها اشتباه بودن دادهها نيست، بلكه اساسا گزارههاي موجود هيچ معني ندارد.
ناسا چه ميگويد؟
در مورد بند يك كافي است نگاهي به وبسايت ناسا بيندازيد. هر بار كه چنين شايعاتي مطرح ميشود پاي ناسا هم به ميان باز ميشود كه دليل عمده آن هم اين است كه ناسا براي بسياري از مردم به عنوان عاليترين مركز پژوهشي و علمي جهان شناخته ميشود (كه البته اين طور نيست) طراحان به نظر هيچ وقت نام مراكز علمي و پژوهشي ديگر را نشنيدهاند و همه چيز را به ناسا ارتباط ميدهند.طبيعي است تنها چيزي كه در مجموعه ناسا در اين باره پيدا خواهيد كرد خبر و توضيحي است كه بيان ميكند اين مساله هيچ سنديتي ندارد و چنين حرفي بيمعني است. در بخش 2و 3، گزارههايي كه دلايل اين رويداد را مطرح ميكنند در واقع گزارههايي بيمعني هستند. نه به اين معني كه در آنها اشكالي وجود دارد بلكه به اين معني كه اساسا اين جملات هيچ معني مشخصي ندارند. وقتي گفته ميشود زمين و خورشيد همتراز ميشوند با چه چيزي همتراز ميشوند؟از هندسه مقدماتي به ياد داريم كه هميشه ميان دو نقطه ميتوان يك خط مستقيم رسم كرد. در اين مورد بين خورشيد و زمين نيز همواره ميتوان خط مستقيمي را رسم كرد اما وقتي صحبت همترازي است، ابتدا بايد ببينيم اين تراز در مقايسه با كدام جسم سومي مطرح ميشود؟ هيچ. اگر به موضوعات مشابه برگرديم مشابه اين ادعا را در دو مورد درباره ادعاهاي سال 2012 ميبينيم كه در آنها اشاره شده است كه زمين و خورشيد و ديگر سيارات منظومه شمسي همگي در يك راستا قرار ميگيرند و ادعاي ديگر اينكه خورشيد و زمين و مركز كهكشان در يك راستا قرار ميگيرند.اگر چه در ادعاهاي مربوط به اين داستان به هيچ يك از اين دو اشارهاي نشده است اما حتي با فرض قبول آن بايد گفت اول اينكه در سال جاري چنين همخطي عمومي بين سيارهها رخ نخواهد داد و دوم اينكه رخ دادن چنين همخطي هيچ تاثيري بر زمين نخواهد داشت (ميتوانيد با كمك فرمولهاي عمومي مربوط به گرانش، تفاوت نيروي گرانشي كه به سياره ما وارد ميشود را در اين شرايط با هر شرايط دلخواه ديگر مقايسه كنيد).سوم اينكه هر سال و هنگام انقلاب زمستاني در نيمكره شمالي، زمين و خورشيد و مركز كهكشان تقريبا در يك راستا قرار ميگيرند (مركز كهكشان جايي در منطقه صورت فلكي قوس و در فاصله حدود 28 هزار سال نوري از ما قرار دارد) و هر سال خورشيد در مسير حركت ظاهري خود به دور زمين روي دايره البروج در اول دي ماه تقريبا در جايي قرار ميگيرد كه زمين ـ خورشيد و اين ناحيه تقريبا در يك راستا هستند (و البته 6 ماه بعد بار ديگر اين همخطي به شكل معكوس قرار ميگيرد و خورشيد ـ زمين و اين منطقه در يك راستا قرار دارند و اين هنگامي است كه شما در آسمان شب ميتوانيد به رصد اين بخش از آسمان بپردازيد).گزاره بعدي حتي از اين هم بي معني تر است. اينكه ما در بعد سوم قرار داريم و به بعد صفر و بعد چهار نقل مكان ميكنيم مطلقا عباراتي بي معني هستند. جهان ما ساختاري چهاربعدي دارد. سهبعد آن ماهيت فضايي و يك بعد آن از زمان تشكيل شده است. از زمان اينشتين ميدانيم فضا و زمان ماهيتهاي جداگانههاي ندارند و در يك ساختار پيوسته به نام فضا ـ زمان قرار ميگيرند. همه آنچه از جهان ميشناسيم در اين قالب چهاربعدي است. البته برخي از نظريات صحبت از ابعاد بالاتري در ابتداي عالم ميكنند اما اولا تاكنون سرنخي از آنها به دست نيامده و ثانيا حتي در صورت وجود آنها با ساختاري با ابعاد بالاتر مواجه ميشويم. انتقال از يك بعد به بعد ديگر معني ندارد. براي اينكه اين مساله روشن شود مثالي ساده را در نظر بگيريد.از رياضيات مقدماتي نمودارهاي دو بعدي يا دكارتي را به ياد داريد كه با دو خط عمود بر هم مشخص ميشد. هر نقطه در اين صفحه با دو عدد كه نشاندهنده مختصات طول و عرض آن بود نشان داده ميشد. فرقي نميكند كه شما روي محور طول يا عرض باشيد؛ در هر حال شما روي صفحه هستيد و فقط مولفههاي اين مختصات تغيير ميكند. در عالم ما نيز همه چيز مختصاتي چهار مولفهاي دارد كه سه تاي آن ماهيت فضايي و يكي از آنها ماهيت زماني دارد. براي اينكه پوچ بودن اين گزاره را بهتر ببينيد، به ياد بياوريد كه وقتي صحبت از اشكالي با ابعاد پايينتر ميكنيم براي مثال يك نقطه را موجودي با بعد صفر، خط را ساختاري يك بعدي، صفحه را دو بعدي و فضا را سهبعدي ميدانيم. حتي تصور اينكه افرادي كه اين مطلب را نوشتهاند چه فكري ميكردهاند غيرممكن است. اينكه ما در بعد سه زندگي ميكنيم يعني چه؟ ما در فضا ـ زماني چهاربعدي زندگي ميكنيم و به اين ترتيب هر آنچه ادعا ميشود تعدادي كلمه بيمعني است كه كنار هم قرار گرفته است.طبيعتا وقتي مقدمه بحثي غلط و بيمعني باشد هر نتيجهاي را ميتوانيد از آن بگيريد و از جمله اينكه بر اين اساس زمين خاموش ميشود (البته معلوم نيست برق قطع ميشود، ستارهها و خورشيد خاموش ميشوند يا...).
هيجان علم حقيقي
به اين ترتيب شايعات راه خود را باز ميكنند و هر بار خرد جمعي ما انسانها را به چالش ميكشند. شايد هيچگاه نتوان جلوي انتشار اين شايعهها و ساخته شدن آنها را گرفت. برخي از روي ناآگاهي و برخي با هدفهاي ديگر اين كار را در آينده هم ادامه خواهند داد اما ميتوان با افزايش آگاهيهاي عمومي از تاثيرات مخرب آن جلوگيري كرد. البته كه چنين رويدادهايي ظاهري هيجانانگيز دارند اما با افزايش آگاهي است كه ميتوان منابعي هيجانانگيزتر و البته علمي و منطقي را جانشين اين شايعات كه واقعا بايد آنها را در رده چرنديات طبقهبندي كرد، قرار داد.نگاهي به جهان اطراف بيندازيد، اينكه چگونه جريانهاي آب و هوايي تبديل به هيولايي مانند توفانهاي مخرب ميشوند، اينكه در دل آتشفشان ها، در بستر زمين و در قعر اقيانوسها چه ميگذرد، اين كه در آسمان چگونه موجوداتي هيجانانگيز، زيبا و مرموز زندگي ميكنند و اينكه چگونه ما در حالي كه اسير سياره كوچك و آبي خود هستيم ميتوانيم رازهاي اين معماها را كشف كنيم، همه و همه داستانهاي پركشش و هيجانانگيزي هستند كه اگر وارد آن شويد هيجاني به مراتب بيشتر از دست و پنجه نرم كردن با اين شايعات بيمعني را تجربه خواهيد كرد.
.: Weblog Themes By Pichak :.